این مقاله ارزشمند از استاد جناب بهرام کاوه است
مآخذ و حکمت چهارشنبه سوری چه بوده
حقیر با گلگشتی در دفاتر یادداشت شده خود و تدبّری بر آثار فلاسفه و تفکّری بر آثار تدوینی و تکوینی و تفحصی بر آثار فلاسفه حقایق بدیعی را از حکمت چهارشنبه سوری و هفت سین و عید نوروز جمع آوری که در چندین قسمت مینگارم تا دوستان و علاقمندان ضمن مطالعه آن به اشتراک گذارند و اگر نواقصی یافتند مرا ارشاد نمایند.
حقایقی از جان کلمه چهار
مآخذ چهارشنبه سوری از سه واژه یا سه حکمت الهی گرفته شده. کلمه چهار عناوین مختلف داشته که هر قوم و ملّتی از آن چهار به طرق مختلفی از آن استفاده نموده اند. ابتدا افلاطون آب و آتش و هوا و خاک را مادة المواد یا اصل وجود نامید و بعداً دانشمندان با تفکر در فلسفه افلاطون هر ذرّه با اتمی را ترکیبی از آن چهار عنصر نامیدند. روی همین فلسفه دنیا را به چهار قسمت تقسیم نموده اند (مشرق، مغرب، شمال و جنوب) و چهار فصل (بهار، تابستان، پائیز و زمستان) بر آن مبنا گذاشته شد.
امّا نخست منشاء سرّ و حقیقت بهار از چه بوده که آن را اولین روز یا نوروز دانسته اند؟ زیرا در اولین بیان صفر پیدایش آمده "خدا گفت روشنائی بشود و روشنائی شد" و چون کلّ شئ از نور خلق شده بهار را روز خدا گفته اند و نگارنده اسرار هفت سین و بهار را مثل چهارشنبه سوری مینگارم.
بعداً فلاسفه اسلامی از مکتب "مشاء ارسطو" طرفداری کردند و گفتند هر موجودی از عناصر اربعه ترکیب شد که بسیط و غیر قابل تقسم هستند و بدن انسان را دارای چهار عنصر دانستند آتش سودائی مزاج، گرم و مرطوب دموی مزاج، سر و خشک بلغمی مزاج و سر و مرطوب صفرائی مزاج و اطبّاء جهان تعادل آنها را نهایت سلامت و کم زیاد آنها را باعث مرضهای گوناگون نامیده اند.
پارسیان قدیم مردم را به چهار قسم مینامیدند کودکان، جوانان، مردان و پیران.
در تورات به چهار محلّ تجلّی خدا اشاره نموده که خفرموده خدا از سینا تجلّی کرد و از کوه سعیر درخشید و از جبل فاران طالع شد و با ربوات قدس آمد.
اناجیل اربعه نیز به چهار قسمت نازل شد (متی، لوقا، مرقس و یوحنا).
در اسلام به چهار فرشته مقرّب که هر فرشته ای را مقامی و مرتبتی قائل است مثل بهار، تابستان، پائیز و زمستان اشارات بسیار دارد.قرآن به چهار کوه که تورات فرموده قسم یاد کرده والتین و الزیتون و طورسینین و هذا البد الامین. حضرت علی ایمان را به چهار رکن قرار داد (توکّل به خدا، واگذاری امر به خدا، رضا به قضای الهی و تسلیم به امر او). از دیدگاه اهل سنت خلفای اربعه راشده در صدر اسلام چهار نفر بودند (ابوبکر، عمر بن خطاب، عثمان بن عفان و علی بن ابی طالب)
از نظر فلسفه مانی چهار گوهر وجود دارد (خدا، نور خدا، نیروی خدا و عقل خدا) و فردوسی نیز فرموده
از آغاز بايد که داني درست سر مايه گوهران از نخست
سرمايه گوهران اين چهار برآورده بي رنج و بي روزگار
بیت توحید از نظر شیخیه و بابیه بر چهار رکن استوار شد (تسبیح، تمجید، تحلیل و تکبیر) که آن چهار عبارتست از ذات، عقل، نفس و روح که چهار حقیقت را بیان میکنند (امر، نهی، وعد و وعید)
در دیانت بهائی نیز به چهار گوهر یا چهر جواهر درّیه الواحی نازل که میفرماید:
" چهار گوهر چهار سو چهار جو چهار جايگاه چهار روز در سخن پيشينيان و نياكان بسيار اختر چهارم اسمان چون روز چهارم چهارم جايگاه روي بنمايد هر كه يزداني يزداني گردد و هر كه اهريمني اهريمني شود زيرا هر جاني چون از تن جدا گردد در روز اغازبجايگاه اغاز رسد و بگذرد و از گوهر جهان خاك در گذردروز دوم از جايگاه دوم از گوهر جهان روبنده در گذرد روزسوم جهان جانوران در گذرد در بامداد روز چهارم جايگاه مردان چون مهر درخشنده جهان يزدان تابدهر كه در گذرد بجهان خداوند مهربان پيوسته گردد"
خواننده عزیز اگر مسلمانی به سرّ چهار ملک واقف شو اگر کلیمی هستی به چهار محلّ تجلّی واقف شو اگر مسیحی هستی به جان کلام چهار اناجیل واقف شو اگر بهائی هستی چهار گوهر را بجو و بگو.
حقایقی از جان دو کلمه "شنبه" و "سوری"
دقت شود چهارشنبه بعد از شنبه، یکشنبه، دوشنبه و سه شنبه آمده. حال کلمه شنبه به معنی سرخی و عشرت و سرور و شادمانی است و با آنچه در بخش اوّل به عرض رسید چهار در اوّل شنبه قرار گرفته است به این معنی که هر نفس عارفی به حقیقت چهار نور قدسی واقف شد باید مسرور و شاد و خرم و رقصان و چون آتش سوزنده باشد. پس برای ایجاد سرور چهارشنبه باید اسبابی و امکانی فراهم آید. یکی از مهمترین آن وسائل آتش که مادر آب است و کل شئ از آب خلق شده امّا حقیقت آتش آسمانی است که سرّ و بحث جدائی دارد و مظهر حقّ نیز فرموده
زآن آب کزو شد صورت آتش پیدا
زآن نار کزو ظاهر آن کوثر روحانی (مثنوی مبارک)
پس افروختن آتش عاملی جهت نشاط و پرش و شادمانی است لذا آن جشن را سور نامیده اند که در فرهنگ لغت بمعنی جشن و ضیافت و عروسی است.
حال برگردیم به کلمه شنبه که در فرهنگ لغت بمعنی روز اول هفته است و ریشه آن از کلمه عبری شَبَّت . سَبْت گرفته شده.
روز شنبه که باد مشک انگیز
شد به دامان صبح غالیه بیز (امیر خسرو دهلوی)
می کند روز جزا بر طفل بازیگوش من
صبح شنبه را خمار عشرت آدینه ام
فکر شنبه تلخ دارد جمعه اطفال را
عشرت امروز بی اندیشه فردا خوش است (صائب تبریزی)
تا چو آدینه بسر برده شد آید شنبه
تا چو ماه رمضان بگذرد آید شوال(فرخی)
قابل توجه اینکه از همان آغازی که دو سنگ چخماق به وسیله سم اسب گرشاسب یا اولین رسول یا کیومرث با بهم خوردند و آتش خلق و آن گرمی عامل درمان هر دردی گردیده و میگردد لذا قدیمیان و حال و آیندگان باید در نهایت شادی بر سر آن رقص کنند و بگویند
سرخی تو از من زردی من از تو
و از قبل شرح دادیم زردی و سردی عامل ضعف مزاج و گرمی که از سرخی آتش سرچشمه میگیرد عامل نجات و تعادل و بهار زندگی ناسوتی و ملکوتی است.
موضوع دیگر اینکه کلمه شنبه خود از چهار حرف نوری منشأ گرفته: (شین،نون، ب و ه) که هرکدم از این حروف قدسی نمادی بر رونمائی و مشهودی چهار جوهر نوری است که در بخش اول به عرض رسید. حال حرف "شین" که قبلاً هفت سین امروزی ما هفت شین بوده و باید آنرا هفت شین بنامیم کلمه "شین" جوهر و بمعنی شناختی است از کلمه اولین نور یا نوروز بنام روشنائی نخست که آن ذات خالق هفت نور یا هفت شادی یا هفت ستاره یا هفت رسول یا هفت ارّابه یا هفت دریا یا هفت طبقه آسمان و غیره ها بوده لذا تمام انبیاء بنی اسرائیلی در هر باب و آیه ای حقایقی از عدد هفت سروده که آنرا هفت چشم خدا دانسته که نگارنده اگر بخواهد شرح دهد باید تمام کتاب مقدس و قرآن را بنگارم لذا برای اهل بصر و عرفان به یک نکته از بیان ذکریای نبی در باب 4 آیات 9 و 10 توجه شود که آنرا هفت سروری نامیده که خدا یا زربابل آنرا در هفت روز آفرید که میفرماید:
"زیرا که این هفت سرور خواهد شد و اینها چشمان خدا هستند که در تمامی جهان تردّد مینماید"
مولانا چه نیک سروده
از چهار و پنج بگذر در شش و هفت منگر
چون از زمین برآئی هفت آسمان ببینی
دوستان و محقّقان عزیز امید است از ناسوت برآئید و شش وادی را طی کنید و در آسمان هفتم که صدرة المنتهی است همچون معراج حضرت محمد (ص) برآئید زیرا روز شنبه بنابر شعر دهلوی روز خلق خداست و آن خدا در همان روز شنبه باد یا نسیم صبائی را بر هفت رسول عهد اول خدائی که با حضرت ابراهیم از نسل اسحاق بست یعنی از حضرت آدم تا حضرت ربّ اعلی و عهد دوم از اسماعیل که آغازش شناخت حقیقت نوروز و اوّل شهر البهاست که باء بسم الله که گوینده بر قرآن بوده جلوه نموده و جواهر ثلاثه در یوم الله رحمانیه اسرار از حقیقت نقطه تا جان عشر را که سرّ و جلوه اسم اعظم باشد، فاش فرموده اند پس از چهارشنبه سوری را گرامی دارید به هفت شین فائز و آن شین ها که به 19 شهر یعنی شهر البهاء تا شهر الاعلی تبدیل شده، بشناسید.
حقیر با گلگشتی در دفاتر یادداشت شده خود و تدبّری بر آثار فلاسفه و تفکّری بر آثار تدوینی و تکوینی و تفحصی بر آثار فلاسفه حقایق بدیعی را از حکمت چهارشنبه سوری و هفت سین و عید نوروز جمع آوری که در چندین قسمت مینگارم تا دوستان و علاقمندان ضمن مطالعه آن به اشتراک گذارند و اگر نواقصی یافتند مرا ارشاد نمایند.
حقایقی از جان کلمه چهار
مآخذ چهارشنبه سوری از سه واژه یا سه حکمت الهی گرفته شده. کلمه چهار عناوین مختلف داشته که هر قوم و ملّتی از آن چهار به طرق مختلفی از آن استفاده نموده اند. ابتدا افلاطون آب و آتش و هوا و خاک را مادة المواد یا اصل وجود نامید و بعداً دانشمندان با تفکر در فلسفه افلاطون هر ذرّه با اتمی را ترکیبی از آن چهار عنصر نامیدند. روی همین فلسفه دنیا را به چهار قسمت تقسیم نموده اند (مشرق، مغرب، شمال و جنوب) و چهار فصل (بهار، تابستان، پائیز و زمستان) بر آن مبنا گذاشته شد.
امّا نخست منشاء سرّ و حقیقت بهار از چه بوده که آن را اولین روز یا نوروز دانسته اند؟ زیرا در اولین بیان صفر پیدایش آمده "خدا گفت روشنائی بشود و روشنائی شد" و چون کلّ شئ از نور خلق شده بهار را روز خدا گفته اند و نگارنده اسرار هفت سین و بهار را مثل چهارشنبه سوری مینگارم.
بعداً فلاسفه اسلامی از مکتب "مشاء ارسطو" طرفداری کردند و گفتند هر موجودی از عناصر اربعه ترکیب شد که بسیط و غیر قابل تقسم هستند و بدن انسان را دارای چهار عنصر دانستند آتش سودائی مزاج، گرم و مرطوب دموی مزاج، سر و خشک بلغمی مزاج و سر و مرطوب صفرائی مزاج و اطبّاء جهان تعادل آنها را نهایت سلامت و کم زیاد آنها را باعث مرضهای گوناگون نامیده اند.
پارسیان قدیم مردم را به چهار قسم مینامیدند کودکان، جوانان، مردان و پیران.
در تورات به چهار محلّ تجلّی خدا اشاره نموده که خفرموده خدا از سینا تجلّی کرد و از کوه سعیر درخشید و از جبل فاران طالع شد و با ربوات قدس آمد.
اناجیل اربعه نیز به چهار قسمت نازل شد (متی، لوقا، مرقس و یوحنا).
در اسلام به چهار فرشته مقرّب که هر فرشته ای را مقامی و مرتبتی قائل است مثل بهار، تابستان، پائیز و زمستان اشارات بسیار دارد.قرآن به چهار کوه که تورات فرموده قسم یاد کرده والتین و الزیتون و طورسینین و هذا البد الامین. حضرت علی ایمان را به چهار رکن قرار داد (توکّل به خدا، واگذاری امر به خدا، رضا به قضای الهی و تسلیم به امر او). از دیدگاه اهل سنت خلفای اربعه راشده در صدر اسلام چهار نفر بودند (ابوبکر، عمر بن خطاب، عثمان بن عفان و علی بن ابی طالب)
از نظر فلسفه مانی چهار گوهر وجود دارد (خدا، نور خدا، نیروی خدا و عقل خدا) و فردوسی نیز فرموده
از آغاز بايد که داني درست سر مايه گوهران از نخست
سرمايه گوهران اين چهار برآورده بي رنج و بي روزگار
بیت توحید از نظر شیخیه و بابیه بر چهار رکن استوار شد (تسبیح، تمجید، تحلیل و تکبیر) که آن چهار عبارتست از ذات، عقل، نفس و روح که چهار حقیقت را بیان میکنند (امر، نهی، وعد و وعید)
در دیانت بهائی نیز به چهار گوهر یا چهر جواهر درّیه الواحی نازل که میفرماید:
" چهار گوهر چهار سو چهار جو چهار جايگاه چهار روز در سخن پيشينيان و نياكان بسيار اختر چهارم اسمان چون روز چهارم چهارم جايگاه روي بنمايد هر كه يزداني يزداني گردد و هر كه اهريمني اهريمني شود زيرا هر جاني چون از تن جدا گردد در روز اغازبجايگاه اغاز رسد و بگذرد و از گوهر جهان خاك در گذردروز دوم از جايگاه دوم از گوهر جهان روبنده در گذرد روزسوم جهان جانوران در گذرد در بامداد روز چهارم جايگاه مردان چون مهر درخشنده جهان يزدان تابدهر كه در گذرد بجهان خداوند مهربان پيوسته گردد"
خواننده عزیز اگر مسلمانی به سرّ چهار ملک واقف شو اگر کلیمی هستی به چهار محلّ تجلّی واقف شو اگر مسیحی هستی به جان کلام چهار اناجیل واقف شو اگر بهائی هستی چهار گوهر را بجو و بگو.
حقایقی از جان دو کلمه "شنبه" و "سوری"
دقت شود چهارشنبه بعد از شنبه، یکشنبه، دوشنبه و سه شنبه آمده. حال کلمه شنبه به معنی سرخی و عشرت و سرور و شادمانی است و با آنچه در بخش اوّل به عرض رسید چهار در اوّل شنبه قرار گرفته است به این معنی که هر نفس عارفی به حقیقت چهار نور قدسی واقف شد باید مسرور و شاد و خرم و رقصان و چون آتش سوزنده باشد. پس برای ایجاد سرور چهارشنبه باید اسبابی و امکانی فراهم آید. یکی از مهمترین آن وسائل آتش که مادر آب است و کل شئ از آب خلق شده امّا حقیقت آتش آسمانی است که سرّ و بحث جدائی دارد و مظهر حقّ نیز فرموده
زآن آب کزو شد صورت آتش پیدا
زآن نار کزو ظاهر آن کوثر روحانی (مثنوی مبارک)
پس افروختن آتش عاملی جهت نشاط و پرش و شادمانی است لذا آن جشن را سور نامیده اند که در فرهنگ لغت بمعنی جشن و ضیافت و عروسی است.
حال برگردیم به کلمه شنبه که در فرهنگ لغت بمعنی روز اول هفته است و ریشه آن از کلمه عبری شَبَّت . سَبْت گرفته شده.
روز شنبه که باد مشک انگیز
شد به دامان صبح غالیه بیز (امیر خسرو دهلوی)
می کند روز جزا بر طفل بازیگوش من
صبح شنبه را خمار عشرت آدینه ام
فکر شنبه تلخ دارد جمعه اطفال را
عشرت امروز بی اندیشه فردا خوش است (صائب تبریزی)
تا چو آدینه بسر برده شد آید شنبه
تا چو ماه رمضان بگذرد آید شوال(فرخی)
قابل توجه اینکه از همان آغازی که دو سنگ چخماق به وسیله سم اسب گرشاسب یا اولین رسول یا کیومرث با بهم خوردند و آتش خلق و آن گرمی عامل درمان هر دردی گردیده و میگردد لذا قدیمیان و حال و آیندگان باید در نهایت شادی بر سر آن رقص کنند و بگویند
سرخی تو از من زردی من از تو
و از قبل شرح دادیم زردی و سردی عامل ضعف مزاج و گرمی که از سرخی آتش سرچشمه میگیرد عامل نجات و تعادل و بهار زندگی ناسوتی و ملکوتی است.
موضوع دیگر اینکه کلمه شنبه خود از چهار حرف نوری منشأ گرفته: (شین،نون، ب و ه) که هرکدم از این حروف قدسی نمادی بر رونمائی و مشهودی چهار جوهر نوری است که در بخش اول به عرض رسید. حال حرف "شین" که قبلاً هفت سین امروزی ما هفت شین بوده و باید آنرا هفت شین بنامیم کلمه "شین" جوهر و بمعنی شناختی است از کلمه اولین نور یا نوروز بنام روشنائی نخست که آن ذات خالق هفت نور یا هفت شادی یا هفت ستاره یا هفت رسول یا هفت ارّابه یا هفت دریا یا هفت طبقه آسمان و غیره ها بوده لذا تمام انبیاء بنی اسرائیلی در هر باب و آیه ای حقایقی از عدد هفت سروده که آنرا هفت چشم خدا دانسته که نگارنده اگر بخواهد شرح دهد باید تمام کتاب مقدس و قرآن را بنگارم لذا برای اهل بصر و عرفان به یک نکته از بیان ذکریای نبی در باب 4 آیات 9 و 10 توجه شود که آنرا هفت سروری نامیده که خدا یا زربابل آنرا در هفت روز آفرید که میفرماید:
"زیرا که این هفت سرور خواهد شد و اینها چشمان خدا هستند که در تمامی جهان تردّد مینماید"
مولانا چه نیک سروده
از چهار و پنج بگذر در شش و هفت منگر
چون از زمین برآئی هفت آسمان ببینی
دوستان و محقّقان عزیز امید است از ناسوت برآئید و شش وادی را طی کنید و در آسمان هفتم که صدرة المنتهی است همچون معراج حضرت محمد (ص) برآئید زیرا روز شنبه بنابر شعر دهلوی روز خلق خداست و آن خدا در همان روز شنبه باد یا نسیم صبائی را بر هفت رسول عهد اول خدائی که با حضرت ابراهیم از نسل اسحاق بست یعنی از حضرت آدم تا حضرت ربّ اعلی و عهد دوم از اسماعیل که آغازش شناخت حقیقت نوروز و اوّل شهر البهاست که باء بسم الله که گوینده بر قرآن بوده جلوه نموده و جواهر ثلاثه در یوم الله رحمانیه اسرار از حقیقت نقطه تا جان عشر را که سرّ و جلوه اسم اعظم باشد، فاش فرموده اند پس از چهارشنبه سوری را گرامی دارید به هفت شین فائز و آن شین ها که به 19 شهر یعنی شهر البهاء تا شهر الاعلی تبدیل شده، بشناسید.
No comments:
Post a Comment