Pages

Friday, February 26, 2016

ژینوس محمودی نازنین تنها زن هواشناس در ایران در 6 دی 1360 اعدام شد.

با عرض ادب و احترام خدمت هموطنان عزیزم ، از همه شما دوستان تقاضا می کنم که این مقاله زیبا و غرور آفرین را مطالعه فرمایید . با اَبَر زنی آشنا خواهید شد که در طول حیات پر ثمر خویش تمام انرژی و همت خود را صرف اعلای وطنش که آن را با تمام وجود دوست می داشت ، سپری کرد و عاقبت به علّت اعتقادش به دیانت بهایی اعدام گردید. بلی عزیزان ، تاریخ فراموشکار نیست ، تنها افراد بشر هستند که ممکن است گهگاه پرده ای از غفلت ونسیان در مقابل دیدگانشان قرار گیرد ، تاریخ زرّین ایران زمین نام ژینوس محمودی را در بهترین صفحات خود ثبت و ضبط خواهد کرد تا آیندگان درمقابل ایثار و فداکاری آن جوهر صفا و آن گوهر وفا وخادم عالم انسانی ، سر تعظیم فرود آورده ، به روان پاکش درود فرستند .
روح پر فتوح ژینوس محمودی در جبروت ابهی قرین آرامش ابدی باد .
با احترم ، سهیلا توانگر
ازسالار زنی می نویسم که در بحبوحهٔ شکوفایی و خدمت ، قربانی جهل و تعصّب شد . او خانم ژینوس محمودی ( نعمت ) است . منصوره پیرنیا در کتاب سالار زنان ایران ، او را چنین معرّفی می کند :
" ژینوس نعمت (محمودی ) همه نعمت هایی را که خداوند در ذات انسانی به ودیعه می گذارد ، در زندگی داشت . زنی بود زیبا و جذّاب، بلند بالا و بر افراشته ، مصمّم و با اراده ، تحصیل کرده و صاحب شغل و حرفه و تخصصّی تازه در دنیای مهارت های زنانه ، مهم تر از همه مادر سه فرزند ، دو دختر و یک پسر سالم و همسرش ، مردی که چون کوه ، بر پشت او ایستاده و پناه او بود . "
امروز این دو دختر و پسر هر یک تحصیل کرده و دارای همسر و کودکان هستند . پسر، پزشکی موفق و دختران دارای تحصیلات فوق لیسانس هستند .
از کودکی ژینوس بگویم . رفتار ژینوس در اغلب اوقات بزرگتر ها را به فکر و شگفتی وا می داشت . از همان کودکی طبعی مستقل و آزاد منش و کنجکاو داشت . او دانش آموز دبیرستان نوباوگان ضرّابی بود . و چون می خواست در رشته ریاضی تحصیل کند و مهندس شود به دبیرستان رضا شاه کبیر رفت . مدیر دبیرستان برای سه دختر داوطلب رشته ریاضی ، کلاس ریاضی باز کرد .
در ١٩ سالگی میان ژینوس و هوشنگ محمودی ، آشنایی ، منجر به عشق و ازدواج گردید . هنگام ازدواج ، هر دو دانشجوی دانشگاه تهران بودند. هوشنگ محمودی در رشته حقوق و ژینوس در رشته فیزیک تحصیل می کردند . ژینوس در رشته فیزیک در دانشگاه تهران با درجه لیسانس و فوق لیسانس و در رشته هوا شناسی با درجه عالی فارغ الّتحصیل شد .
در آذر ماه همان سال فارغ الّتحصیلی ، صاحب دختری شدند که نامش را آریانا گذاشتند. آریانا یک ساله بود که دختر دوم به دنیا آمد و نامش را مونا گذاردند .
در سال ١٣٣١ ژینوس متوجه شد که تعدادی از دارندگان لیسانس می توانند برای اولین دورهٔ دو سالهٔ پیش بینی هوا در فرودگاه مهر آباد تهران مورد تعلیم قرار گیرند و بعد به استخدام ادارهٔ کلّ هواشناسی در آیند .
ژینوس برای ثبت نام مراجعه کرد ، گفتند همه متقاضیان پسر هستند و او نمی تواند در این رشته به تحصیل بپردازد . ژینوس با همان ثباتی که داشت ، متذکر شد که در اعلان گفته نشده که تنها پسران می توانند در این رشته تحصیل کنند ، و مسئولان امر گفتند که در این مورد تحقیق و بررسی می کنیم ، و بالاخره به او اطّلاع دادند که می تواند دانشجوی این رشته باشد .
او در سال ١٣٣٣ با رتبهٔ اول از دورهٔ دو سالهٔ کلاس های پیش بینی جوّی ادارهٔ کلّ هوا شناسی ایران فارغ الّتحصیل شد و به تعلیم این رشته در کلاس های فرودگاه مهر آباد پرداخت . آن مدرسه به همّت ژینوس و به منظور خود کفایی کشور ایران از نظر آموزش علوم جوّی و آب و هوای اقلیمی ، تأسیس و پایه گذاری شد .
به علّت ماموریت همسر ، ژینوس به محل خدمت شوهر به کرمان رفت و به استخدام موقّت ادارهٔ اصل چهار در آمد . در سال ١٣٣٥ با مراجعت به تهران به استخدام ادارهٔ کل هواشناسی در آمد و به عنوان پیش بین ارشد هوا شناسی به کار مشغول شد .
در آبان ماه سال ١٣٣٩ فرزند سوم به نام آرتین به دنیا آمد .
او در دانشگاه تهران هم برنامه تدریس داشت . در این زمان هیچ گونه برنامهٔ مشخص در زمینه تحقیقات در این رشته وجود نداشت ، به همّت و پشتکار این بانوی فعّال وهوشمند بود که پس از ٢٥ سال فعالیّت مداوم ، تشکیلات وسیع هوا شناسی در این منطقه از خاور میانه به وجود آمد .
ژینوس مدت ١٥ سال دربارهٔ جغرافیای طبیعی کشور مطالعه وتحقیق داشت و توانست که وضع جغرافیایی و جوّی مناطق مختلف ایران را هماهنگ سازد .
او موفق شد که اثر ارزشمند تاریخی به نام اطلس اقلیمی ایران را برای اولین بار تهیه و به چاپ رساند .
او اولین زنی بود که درزمینه بهره وری از انرژی خورشیدی ، پروژه ای را آغاز کرد و واحد های عملیاتی آن را تأسیس و سازمان آن را در کشور هدایت و رهبری نمود .
او از سال ١٣٤٢ به عضویّت کمیسیون مطالعات و تحقیقات در آلودگی هوا ، در دانشگاه تهران کمیته تحقیقات تثبیت شن های روان و تعداد دیگری از کمیسیون های فنّی مبارزه با آلودگی هوا در سازمان های مختلف کشور در آمده ، سر پرستی مدیریت فنّی، در طرح باروری ابرها و باران های مصنوعی نیز از طرف اداره هوا شناسی به او سپرده شد .
او در اکثر کنفرانس ها و سمینار هایی که در ایران و نقاط مختلف دنیا تشکیل می شد ، به نمایندگی از طرف ایران ، شرکت می کرد . و با اندوختن تجربه های کافی در این سفرها و اعتقاد کامل به لزوم گسترش سازمان هوا شناسی ایران و شناخت وظیفهٔ حسّاس ومهّم این سازمان در سطح کشور ، بخصوص در خلیج فارس و بحر عمّان ، ثابت کرد ، که از نظر ماهی گیری و اقتصادی ، این نقاط از اهمیّت خاصّی بر خوردار هستند .
ژینوس نصب یک شبکه در سطح زمین را برای اندازه گیریهای دریایی ، نصب رادار ، گیرنده قمر مصنوعی ، پیش بینی های دریایی و دستگاه های اندازه گیری سطوح بالای جوً را پیشنهاد کرد . وی انجام این مهم را مصرّانه دنبال کرد و امیدوار بود که بتواند ، کشتی های تحقیقاتی و سکّوهای شناور را در خود دریا مستقر نماید .
روز ١٥ خرداد ١٣٥٧ به عنوان رئیس سازمان هوا شناسی معرفی شد . او در بسیاری از سازمان های طرفدار حقوق بشر ، از جمله سازمان آزادی وبرابری حقوق زنان و انجمن کلوپ " زونتا " که انجمن زنان تحصیل کرده در امور صلح بود ، شرکت داشت و همچنین ریاست انجمن صلح دیهیم نیز به عهده او بود . ضمن کلیّهٔ فعالیّت ها ، ریاست هیئت مدیرهٔ جمعیت زنان وزارت راه و هوا شناسی را نیز عهده دار بود .
به هر صورت ژینوس ، خانم بهایی بود که نه تنها به خاطر زن بودن ، زنی تحصیل کرده و دانشمند ، فعّال و پر جنب و جوش ، به خاطر اعتقادات دینی نیز مورد بی مهری قرار گرفت و به قول آقایان پاکسازی شده بود . کمیته پاک سازی جرم های او را این گونه بر شمرد :
ربسیج سازمان زن در تاریخ ١٩ اسفند ماه ١٣٥٧ ، برای تظاهرات علیه حجاب به شکایت احد پور ، رئیس جدید سازمان و طومار ٢٠٠ نفری
عضویّت در سازمان زنان
عضویّت کلوپ زونتا
سرپرست کمیته دیهیم صلح
دریافت نشان درجه پنجم تاج
وابستگی به رژیم
سفید گذاشتن یک ورقه که ستون مذهب داشته و اعتقادش را ذکر نکرده است
سرانجام به قول خانم پیر نیا ، درطوفان انقلاب به مبارزی سرسخت و خستگی ناپذیر تبدیل شد و مجدّانه به دفاع از دستاوردهای زن ایرانی و جامعه نو پای مدرن پرداخت . در آن روز ها هم همسر و یار همیشگی اش با او بود . او در راه مبارزه چنان ایستادگی کرد و مقاومت از خود نشان داد که خشم و طوفان بلای دژخیمان به جان او افتاد .
زن و همسر هر دو گرفتار شدند و با هم در راه مبارزه عقیده در راه ایران جان دادند . از آثار او می توان ترجمه "سیمای شجاعان" ، نوشته جان کندی را نام برد .
بعد از ربوده شدن اعضاء محفل ملی ایران ، در حالی که همسر مهربان او جناب هوشنگ محمودی نیز یکی از افراد ربوده شده به دست دشمنان بود، به عضویت محفل ملی ایران در آمد و سِمَت ریاست محفل روحانی ملی را عهده دار بود.
ژینوس محمودی روز ٦ دی ١٣٦٠ اعدام شد . و بازماندگانش با مراجعه به گورستان بهشت زهرا ، نام وی را در میان لیست افرادی یافتند که در محل گمنام خاصی که آن را " کفر آباد " می نامند ، دفن کرده اند .
برگزیده از مجله آینه جهان
منبع:صفحه فیسبوک
Soheila Tavangar (سخن آشنا )

No comments:

Post a Comment